معجزه ی کوچولوی من

پسمل گل مامانی سلام امروز با مامان جون رفتیم سونو بابایی هم از تمرین خسته و کوفته اومد تا گل پسرش رو ببینه.... از ساعت سه ونیم تا هفت و نیم معطل شدیم تا روی ماه شما رو ببینیم. پسرکم ماشاا... انقدر بزرگ شدی که چیز زیادی نتونستیم ازت ببینیم . سونو وزنت رو ٢کیلو و ١٥٠گرم نشون داد و سنت رو هم٣٢هفته و ٦ روز راستی بابایی ازت فیلم هم گرفت که وقتی به سلامتی به دنیا اومدی خودت رو تو دل مامان ببینی و کیف کنی عسلم. کوچولوی من مامان دیگه خیلی خسته است . می بوسمت دوست  دارم     ...

سلام پسر شیطونم      عزیز دل مامانی امروز قرار بود با مامان جون و بابایی بریم سونوگرافی ولی آقای دکتر برای پس فردا بهمون وقت داد و مامان جون(مامان من)که خیلی ذوق دیدنت رو داشت حسابی پکر شد. بابایی هم خیلی وقت که ندیدتت و اونم دلش برات خیلی تنگ شده. منم که دیگه نگووووووووووووووو کوچولوی من شما انقدر تو دل من وول میخوری که من همش نگران میشم که با انقدر فعالیت که داری وزنت زیاد نشه... امیدوارم نگرانی هام بیجا باشه و همه چی تا آخر خوب پیش بره دوست دارم پسملکم   ...